نقد سنت های فرهنگی از چشمان یک کودک: تحلیلی بر پایه داستان «آشپزباجی زن می گیرد» اثر آنتون چخوف
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 158
فایل این مقاله در 5 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MTCONF07_200
تاریخ نمایه سازی: 19 دی 1400
چکیده مقاله:
در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی محتوا و مضمون یکی از داستان های کوتاه آنتون چخوف با نام «آشپزباجی زن می گیرد» را مورد بررسی قرار میدهیم. داستان از زاویه دید کودکی هفت ساله پرداخته می شود. او از ورای دنیای معصوم کودکانه اش کجی های دنیای بزرگسالان رامی بیند و با پرسش ها خود، سنت های فرهنگی ناکارآمد را به چالش می کشاند. چخوف در این داستان به زیبایی و با چیره دستی از زبان یککودک سخن می گوید و دنیای کودکان و بزرگسالان را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. او به ما نشان می دهد که چشمان کودک حقیقت را می بیندو ظلم را درک می کند، حال آنکه بزرگسال به واسطه چارچوب های سختی که سنت ها و آیین های اجدادی بر گرده اش نهاده، در برابر حقیقتکور و در برابر ظلم خاموش است. چخوف در این داستان سنت های دست وپاگیر عروسی را مورد نقد قرار می دهد و وجود بردگی در دل بردگیدیگر را به تصویر می کشد. پلاگی یا برده خانواده گریشا است و بعد از ازدواج برده شوهر درشکه چی اش می شود و بیش از هر دوی اینها، بردهسنت های حاکم بر جامعه است. هدف از این نوشتار در وهله نخست، معرفی این اثر درخشان و کمتر دیده شده چخوف است و در وهله دیگر،رمزگشایی از نمادها و مضامین نهفته در ورای زبان ساده و موجز چخوف، به حد بضاعت است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سیده مهنا سیدآقایی رضایی
استادیار گروه زبان روسی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران