بررسی روایت ذهنی در داستان «مد و مه»

شکلی از روایت که با کانونی سازی راوی و شخصیت داستان پیوندی عمیق دارد، روایت ذهنی است. در این شیوه، توصیف بر ذهنیتخاص راوی که می تواند خود نوی سنده با شد یا شخصیتی از داستانش، متمرکز می شود و آنچه که و صف می کند، مطابق با روحیه وحس شخصی وی صورت می بندد. این شیوه روایی از توصیف، امروزه بیشتر طرف توجه نویسندگان و منتقدان است؛ چراکه چشم اندازویژه هنری نویسنده و روایتش را بیشتر جلوه داده و نمایانگر میزان قدرت روایت اوست.ابراهیم گلستان در نوشتن داستان بیش از همه به نثری آهنگین و سبک ویژه خود مشهور است؛ سبکی که روایت داستان را به عرصهخیال و شعروارگی میکشاند و سعی دارد ذهن خواننده را در عرصه داستان به جولان درآورد «مد و مه» از جمله داستان های گلستان است که ساختار معنایی اثر در شیوه روایت آن حل شده و توجه ویژه نویسنده به سبک خاص خود را نشان میدهد. در این پژوهش بهبررسی جنبه های گوناگون روایت ذهنی در داستان مد و مه پرداخته شده و میزان شناخت و توانایی نویسنده آن در به کارگیری اینشگرد داستان نویسی تحلیل می شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ایبهره برده شده است.

کلیدواژه ها:

داستان ، روایت ذهنی ، کانونی سازی ، راوی ، ابراهیم گلستان ، مد و مه