شناسایی و رتبه بندی موانع فرهنگی با رویکرد کیفی در صنعت برقمطالعه موردی: مشترکین خانگی سطح شهر تهران

توجه به اهمیت انرژی برق در زندگی روزمره و رفع نیازهای خانه و خانواده و کاهش مصرف این بخش از استفاده کنندگان انرژی به وسیله راهکارهای فرهنگی یکی از راه های مدیریت مصرف بهینه است. عدم مصرف بهینه انرژی از جمله برق در بین مصرف کنندگان مشکلاتی مانند هدر رفتن انرژی، خسارت به زیرساختها و افزایش قطعی و خاموشی در کشور را به دنبال دارد. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی موانع فرهنگی مصرف بهینه برق در بین مشترکین خانگی سطح شهر تهران است. رویکرد پژوهشی این تحقیق از نوع پژوهشی آمیخته از نوع اکتشافی بوده، بنابراین ترکیبی از رویکردهای کیفی و کمی]آمیخته[ است که در آن از روش دلفی جهت استخراج مولفه ها و سنجه ها پژوهش و همچنین از روش های کمی برای تایید مدلهای اندازه گیری و آزمون مدل مفهومی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی جهت شناسایی موانع فرهنگی مصرف بهینه برق خبرگان و اساتید حوزه مدیریت مصرف - فرهنگی می باشد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی۱ بود. جامعه آماری را در بخش کمی مشترکین خانگی سطح شهر تهران تشکیل می دهد که تعداد آنها ۳۳۰۷۶۱۱ می باشد. براساس جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای تعداد ۳۶۸ نفر از مشترکین خانگی سطح شهر تهران به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب می شوند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که عدم مسئولیت پذیری، نبود اعتماد، عدم فرهنگ سازی، عدم وجود الگوی مصرف و نبود سیاستگذاری اجتماعی به عنوان موانع فرهنگی مصرف بهینه برق شناسایی شدند. در بخش نتیجه گیری توصیه ها و پیشنهاداتی برای از بین بردن موانع فرهنگی و مصرف بهینه برق در سطح شهر تهران ارائه شده است .

کلیدواژه ها:

مصرف بهینه برق ، موانع فرهنگی ، مشترکین خانگی