شبهه نواقص العقول بودن زنان در روایات و نهج البلاغه

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,650

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICCA06_020

تاریخ نمایه سازی: 24 اردیبهشت 1402

چکیده مقاله:

ناقص العقل بودن زنان، گمانه ای است که از دیرباز در متون اسلامی و دیدگاه های عالمان اسلامی رایج بوده و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی خاصی را در ارزشگزاری شخصیت زن به دنبال داشته است. در واقع برخی از ادبیات دینی همچون احادیث، روایات و خطبه ای از نهج البلاغه دربردارنده این معنا هستند که زنان به لحاظ قوای عقلانی ناقص بوده و نقصشان در این زمینه ذاتی است. به همین جهت شبهات زیادی در این زمینه مطرح شده و بررسی این گونه روایات و همچنین خطبه نهج البلاغه در این زمینه خالی از اهمیت نیست. در مقاله حاضر سعی شده است که ضمن ارائه گزارشی از اعتبار سندی این روایات و همچنین خطبه نهج البلاغه، به بررسی محتوایی و دلالتی موارد مذکور نیز پرداخته شود. مقاله حاضر بر آن است که ضمن تبیین تمامی راه حل های موجود، به بررسی شبهه نواقص العقول بودن زنان بپردازد و تا حدی در رفع این شبهه قدم بردارد. در بررسی های به عمل آمده در تحقیق حاضر دریافتیم که بررسی سندی روایات موجود و همچنین خطبه ۸۰ نهج البلاغه، نشانگر آن است که ادبیات دینی در این زمینه خالی از اشکال سندی نبوده و اغلب رای به مرسل بودن غالب اینروایات داده اند؛ اما وجود احادیث فراوان با مضمون یکسان در این زمینه نشانگر آن است که تحقیق در دلالت و محتوای این گونه روایات ضرورت دارد. در آخر باید اشاره شود که همانگونه که آیت الله جوادی آملی بیان فرموده اند: زن و مرد هر کدام بسط یکی از اسمای الهیه هستند. زن جلوه و بسط صفات جمالیه خدا و مرد هم جلوه و بسط صفات جلالیه او و آنگاه که قرار باشد خداوند با یکی از اسمای خود دشمنی داشته باشد تناقض فلسفی به وجود خواهد آمد.

نویسندگان

الهه طاهربخت

کارشناسی ارشد معارف اسلامی و حقوق، گرایش حقوق خانواده دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران

فاطمه مشایخی

دانشجوی دکتری الهیات، معارف اسلامی و ارشاد - فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران