بررسی رابطه حقوق به عنوان تنظیم کننده امور اجتماعی و فرهنگ به عنوان عنصر جدانشدنی از روابط اجتماعی جامعه با رویکرد موضع اسلام و فقه
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 120
فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CPSP01_0478
تاریخ نمایه سازی: 28 تیر 1402
چکیده مقاله:
از آن جایی که حقوق یک امر اجتماعی است و امر اجتماعی اصالت فرد و اصالت جامعه به نحو توامان حاکم هستند حقوق موظف به تنظیم کنندگی بین امور فردی و اجتماعی در جامعه است تا نظم و عدالت اجتماعی حاصل شود. فرهنگ نیز روح جمعی یک جامعه در زمان و مکان مشخص است که حاکی از آگاهیها و ذهنیت های مشترک بنیادین و فرعی آن جامعه است . این ذهنیت مشترک باعث میشود که نمادهای خارجیای مثل هنر و معماری ایجاد شوند که به صورت پیوسته و سازوار شده با هم مرتبط هستند. این ویژگیهای فرهنگ باعث میشود که هر جامعه فرهنگ خاص خود را داشته باشد و جوامع متفاوت فرهنگهای متفاوتی دارند. حقوق در اسلام به عنوان یکی از زیرمجموعه های فقه محسوب میشود و رویکرد فقه به عرف، به عنوان یکی از مهمترین نمودها و بروزهای فرهنگ ، یک رویکرد ویژه است . به نحوی که عدم توجه به عرف موجب انسداد در استنباط احکام شرعی و اجتهاد شرعی میشود و به عبارت دقیقتر نفس اجتهاد شرعی برای جهت دهی عرف و فرهنگسازی است لذا به هیچ عنوان نمیتوان آن را نادیده گرفت که در این میان در مواردی عرف به عنوان دلیل شرعی ، که بالاترین اعتبار یک امر در شرع است و هم ردیف قرآن و روایات قرار میگیرد، شناخته میشود. این مسئله در حقوق نیز صادق است . با توجه به مسائل فوق باید گفت که از منظر اسلام و فقه امامیه در مسائل حقوقی ابتدا باید به عرف مراجعه و التفات کرد چرا که اولا در اسلام اصالت جامعه و اصالت فرد توامان وجود دارند لذا فرهنگ به عنوان مهمترین جزء جامعه نیز از این اصالت برخوردار است و ثانیا فرهنگ از مجرای عرف در استنباط احکام فقهی و حقوقی به عنوان دلیل استنباط و شناخت موضوع و ...نیز قابلیت حضور و استناد دارد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زهرا دریابار
کارشناس فرهنگی شهرداری شیراز
محمدهادی سلطانی
کارشناس برنامه ریزی منابع انسانی شهرداری شیراز