آزادی و ولایت در فقه سیاسی معاصر شیعه

سال انتشار: 1377
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 64

فایل این مقاله در 33 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JCKE-1-3_002

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1402

چکیده مقاله:

با توجه به مطالبی که گذشت میتوان به این جمعبندی مختصر رسید که فقهای معاصر شیعه با مفروض گرفتن مبانی کلامی خود در بحث از ولایت و آزادی با رویکرد اصولی فقهی دیدگاههای خود درباره ولایت فقیه را بیان نمودهاند. سوال اساسی که مطرح میشود این است که آیا قاعده لطف و دلیل حکمت که ولایت پیامبر و امام معصوم را ثابت میکرد، به دوران غیبت نیز منتقل شده است؟ پاسخ فقهای شیعه به این سوال، عمدتا این بود که باید به کلام معصومین و روایات آنها مراجعه کرد و بر اساس آن پاسخ سوال مذکور را دریافت کرد. این پاسخ آنها را از رویکرد کلامی به رویکردی اصولی فقهی منتقل ساخت که بر اساس این رویکرد جدید متد و شیوه اصولی فقهی وجه غالب شیوههای استدلال میباشد. از سوی دیگر، پس از مراجعه به این ادله و روایات، این مطلب نیز روشن گشت که ما در این باره با مسالهای به نام «فقدان نص» مواجهیم؛ از این رو باید در مباحث خود به اصلی مراجعه کنیم که از آن به «اصل استظهار» یاد کردیم. بر اساس این اصل بود که فقها با مراجعه به روایات، تلاش کردند ظهور روایات را پیجویی نموده و بر اساس آن ظهور، پاسخ مناسبی به سوال مذکور ارائه نمایند. حاصل مراجعه فقها به روایات و ادله مذکور، شکلگیری دیدگاههای متعددی بود که به طور کلی به چهار دیدگاه عمده در این باره اشاره شد. صرف نظر از دیدگاهی که اساسا برای فقیه تنها «جواز تصرف» را باور داشت، دیدگاههای دیگر اصل «ولایت» و به عبارت صحیحتر، اصل «تداوم ولایت» در دوران غیبت را پذیرفته بودند و در برخی از مسائل دیگر از جمله مبنای مشروعیت، انتصابی و انتخابی بودن و گستره ولایت او نیز با یکدیگر اختلاف داشتند. این اختلافها در نوع رابطه آزادی و ولایت تاثیر زیادی بر جای گذاشته است. همانگونه که ملاحظه شد، رابطه آزادی و ولایت در این دیدگاهها یکسان نبوده، و اختلاف دیدگاهها، موجب اختلاف این رابطه شده است. در بررسی رابطه آزادی و ولایت در دیدگاههای مذکور، به این نکته میتوان به عنوان جمعبندی اشاره کرد که در دیدگاه اول اصولا بحث رابطه آزادی و ولایت طرح نمیشود؛ چرا که ولایت پذیرفته نشده است. در دیدگاه دوم و سوم (ولایت در امورحسبیه و ولایت در فتوا و قضاوت) نیز چندان ناسازگاری میان آزادی و ولایت پدید نمیآید چرا که اولا در مفهوم ولایت، وجه سیاسی آن برجسته نگردیده است و اختیارات و گستره ولایت نیز محدود به امور خاصی است. در حالی که در دیدگاه چهارم، ناسازگاری زیادی میان این دو مفهوم دیده میشود. از دیدگاه چهارم، سه قرائت عمده شکل گرفته است که تلاش کردیم با اشاره به این قرائتها، رابطه آزادی و ولایت را در آنها بررسی نماییم. به طور کلی در این سه قرائت، با توجه به اینکه اولا وجه سیاسی مفهوم ولایت برجسته میشود و ثانیا گستره ولایت وسیعتر طرح میگردد؛ ناسازگاری میان آزادی و ولایت جدیتر نمایان میگردد. با اشاره به مبانی کلامی مختلف به عنوان مفروضات قرائتهای مذکور و تاثیر آنها بر شکلگیری قرائتها و دیدگاههای مذکور، در بررسی رابطه آزادی و ولایت تلاش طرفداران آنها در حل ناسازگاری و معمای آزادی و ولایت مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت تلاش کردیم به منظور فتح بابی مناسب در این بحث، بر اساس منطق درونی نظریات و مبانی کلامی و اصولی فقهی دیدگاهها، رابطه آزادی و ولایت را در این دیدگاهها بررسی کرده، طرح ولایت در دوران غیبت را به عنوان تلاش فقهای معاصر شیعه در راستای ایجاد نوعی تلائم و سازگاری با آزادی و در نتیجه تفسیری خاص از آزادی، مورد مداقه قرار دهیم. بنابراین، میتوان گفت که در فقه سیاسی معاصر شیعه، اولا مساله آزادی قابل طرح بوده و ثانیا این مساله در رابطه با آزادی و ولایت هرچند به شکل غیر مستقیم، طرح شده و ثالثا تلاش فقهای معاصر شیعه در طرح ولایت در دوران غیبت به منظور ایجاد نوعی توازن و تعادل در میان آزادی و ولایت قابل بررسی است، که در همه این مباحث تاثیر مبانی کلامی مشاهده میشود.

نویسندگان

منصور میراحمدی

منصور میراحمدی