تاملی در مفهوم پدیدارشناسی در تطبیق با فلسفه هنر

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 59

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_RAH-8-4_003

تاریخ نمایه سازی: 29 آبان 1402

چکیده مقاله:

پدیدارشناسی رویکردی تفسیری است که با توجه به اهمیتی که به فرد،تجربه زیسته وفرایند تجربه به ماهیت اصلی آن دارد یک استراتژی تحقیق کیفی است که هدف آن نزدیکی به افراد مورد مطالعه برای آشکار ساختن ماهیت تجربه وذهن میباشد.بسیاری از پیروان این نحله به تحقیق درباره هنر وزیبایی شناختی روی آوردند. وظیفه هنراین است که ذهن انسان را به فراسوی فهم ودرک بکشاند واز وقایع بنحوی ویژه پرده افکند. هنر شیوه ای تامل برانگیز برای بیان، نمایش و وقوع حقیقت است. فلسفه هنر در تطبیق با پدیدار شناسی نقطه نظراتی مشترک داردکه منجر به پدیدار سازی، مرئیت و اساس اصلی می گردد. باتوجه به یافته های این پژوهش به نظرمی رسدکه هنرمندان عصر حاضر همسو با نحله پدیدار شناسی به شناخت حقیقت بیش از جنبه زیبایی شناسی روکرده اند. با توجه به دیدگاه پدیدارشناسان هنر به سمت حس متمایل است،اما پدیدار شناسان عقل را نیز نفی نمی کنند. به نظر میرسدکه عقل و حس هردو در پدیدار شناسی حقیقت نقش دارندکه در انتها باید به یک نتیجه واحد برسندوآن همان حقیقت مرئی است. در این پژوهش سعی شده با مطالعات کتابخانه ای وتطبیقی وتفسیر آن به مفاهیم پدیدارشناسی در تطبیق با فلسفه هنر پرداخته شود و دیدگاه های برخی فلاسفه این نحله در برقراری ارتباط با هنر مورد کنکاش قرارگیرد.

نویسندگان

علی اسمعیل قربانی نژاد

دانشجوی دکتری معماری ، دانشکده هنر و معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز ،ایران

علی رضا غیورفر

استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد شیراز ، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.