فهم مدیریت منابع انسانی در زمینه سازمان ها و محیط های آن ها

روانشناسان تجربی ابزارهای پیچیدهای را برای بهبود اثربخشی سازمانها ابداع نمودهاند و شواهد بسیاری وجود دارد که حاکی از افزایش ارزش این روشها است . رویکردهای نظری مبتنی بر جامعه شناسی ، اقتصاد، مدیریت ، و روانشناسی ، جنبه های مختلفی از زمینه های حوزه مدیریت منابع انسانی را در نظر می گیرند. در نظریه سیستم های کلی ، واحد تجزیه و تحلیل به شکل مجموعه ای پیچیده از اجزایی که به یکدیگر وابستگی متقابل دارند مشاهده می شود. کاتز و کاهن (۱۹۷۸) نقش ها را عنوان مولفه های وابسته به یکدیگر که یک سیستم سازمانی را تشکیل می دهنده در نظر گرفته اند. به جای استفاده از رفتارهای خاص و عملکرد شغلی به عنوان مولفه های بنیادین ، این رویکرد کانون تمرکز خود را از افراد برمی دارد و به سیستم های اجتماعی که ویژگی آنها نقش های چندگانه ، منتقل کنندگان نقش های چندگانه ، و ارزیابهای نقش های چندگانه تغییر می دهد. دیدگاه نظریه نقش بیان می دارد که افراد در پی آن هستند که عملکردشان در نقش های تعریف شده اجتماعی مورد تائید قرار گیرند و از این طریق به فشارهای هنجاری واکنش نشان می دهند. نظریه وابستگی به منابع همانند نظریه نهادینه سازی، به روابط بین سازمان و تشکل های مرتبط با آن می پردازد. با این حال، نظریه وابستگی به منابع ، بر تبادل منابع به عنوان ویژگی محوری این روابط به جای توجه به مقبولیت و مشروعیت اجتماعی تاکید می کند.

کلیدواژه ها:

بین المللی ، پرسنل ، راهبردی ، صنعتی /سازمانی