بررسی مسئله بیگانگی هولدن کالفیلد با جامعه ی وانمودین آمریکای پساجنگ در ناطور دشت

شرح وقایع و اتفاقات جامعه ی آمریکا پس از دوره ی جنگ جهانی دوم و تاثیرات فرهنگی و روانی آن را می توان در دل آثار بی شمار آن زمان به وضوح دید، از جمله رمان محبوب ناطور دشت نوشت ی جروم دیوید سالینجر که به دلیل بیان موضوعات و مشکلات اجتماعی - روانی جوانان آن زنان از برجستگی خاصی برخوردار است. جنگ های جهانی تاثیرات مخرب و زخم های بسیاری بر انواع مردم جوامع دگیر جنگ داشته که مسلما نسل جوان را می توان به علت روحیه ی حساس و روان نابالغ آنان، تاثیرپذیرترین گروه دانست. هرچند، آن چه که این رمان را به شهرت و محبوبیت بسیاری در میان فرهنگ های مختلف رسانده، فضایی است که سالینجر آن را خارج از بعد زمان و مکان خلق کرده تا هر خواننده ای بتواند با آن همذات پنداری کند. شخصیت اصلی داستان، هنلدن کالفیلد به عنوان نماینده نسل جدید آمریکای پساجنگ، در نوجوانی درگیر مشکلات روحی روانی بسیاری شده که او را از تعاملات اجتماعی با سایرین بیزار کرده و با تجربیاتی که از سر می گذارند، از پذیرش دنیای ریاکار و وانمودین بزرگسالی و مشکلات مربوط به آن در این رمان پرداخت که چطور شخصیت اصلی داستان در مسیر و هدف ناطور دشت شدن برای محافظت از کودکان و معصومیت آنان، به جوانی دارای اختلال بیگانگی با خود و جامعه دچار شده است.

کلیدواژه ها:

ناطور دشت ، سالینجر ، بیگانگی ، ادبیات آمریکا ، نقد آدبی ، ادبیات پساجنگ