بررسی مدل ساختاری مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی بر اساس استرس، اضطراب و افسردگی با تکیه بر نقش میانجی خودکار آمد پنداری مادران

با عنایت به عصر حاضر که در آن مطالعات و فعالیت های گسترده ای درباره کودکان و نوجوانان انجام می شود و نگرانی هایی که تا کنون عملا در باره نارسایی های کودکان وجود دارد، موجب شده است تا اختلال های رفتاری کودکان مورد توجه بیشتری قرار گیرد. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی بر اساس استرس، اضطراب و افسردگی با تکیه بر نقش میانجی خودکار آمد پنداری والدین، انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع بررسی به صورت میدانی و موردی، از نظر گردآوری داده به صورت پیمایشی و از لحاظ تحلیل داده ها از نوع توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران کودکان عقب افتاده ذهنی زیر 14 سال حاضر در مراکز آموزشی و توانبخشی استان البرز به تعداد 274 نفر بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 161 نمونه از مادران کودکان عقب افتاده ذهنی در این پژوهش شرکت داده شدند. به منظور آزمون فرضیات پژوهش از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافته ها موید آن بوده که شاخصه های DASS (افسردگی، استرس و اضطراب مادران) تاثیر منفی را بر خودکارآمدپنداری والدین داشته و خودکارآمد پنداری والدین نیز به نوبه خود مشکلات رفتاری کودکان را در سطح بالاتری قرار می دهد. از سویی دیگر یافته های این پژوهش دلالت بر آن دارد که تاثیر غیر مستقیم مولفه های DASS (به عبارتی با نقش میانجی خودکارآمد پنداری والدین) بر افزایش مشکلات رفتاری کودکان، بیشتر از تاثیر مستقیم است. همچنین مقدار ضریب تعیین (R2) مبین آن است که مولفه های DASS و خودکارآمدپنداری والدین می توانند در کنار یکدیگر، به میزان 2/74 درصد از تغییرات مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی نمایند(R2=0.742).

کلیدواژه ها:

مشکلات رفتاری کودکان ، خودکارآمدپنداری ، اضطراب ، استرس ، افسردگی