بررسی نقش گسست و پیوست در زنجیره گفتمانی غزل های روایی حافظ: رویکرد نشانه-معناشناسی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 281

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LRR-7-4_010

تاریخ نمایه سازی: 6 آذر 1397

چکیده مقاله:

با توجه به ابعاد عمیق و پیچیده شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی در باب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل -روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیره پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آنها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانه آنها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل – روایت ها و تبیین گسستها و پیوستهای درونی آنها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینه ایجاد گسستهای عاملی را فراهم میکند. انفصالهای زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ...) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونه احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه میکند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسستهای شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسستها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.

نویسندگان

الهام سیدان

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران