بررسی حد واقع گرایی در نگارهه ای کمال الدین بهزاد، بر اساس همگونی مطرح در نظرات میشل فوکو و شباهت های خانوادگی مطرح در نظرات لودویگ ویتگنشتاین
محل انتشار: همایش ملی خوشنویسی و نگارگری
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 661
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
AUICPCONF01_040
تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398
چکیده مقاله:
نگاره های کمال الدین بهزاد به علت کاربست نوین رنگ، ترکیب بندی پویا، نظام منسجم تصویر و ورود موضوعاتعادی زندگی مردم از نگاره های پیشین خود متمایز می گردد. در این نگاره ها به علت عوامل ذکر شده، نوعی تحرک وواقع گرایی قابل مشاهده است. این واقع گرایی، حاصل عوامل متعددی است؛ که در افق زمانی آفرینش آن، می توان بدان هااشاره نمود. اما علت آن هرچه باشد، نگاره هایی پدید آمده است که واقع گرایی مشهود در آن، در جایی میان دو نقطه،یعنی نقطه ای که واقع گرایی به معنی تام آن است و نقطه ای که عدم واقع گرایی است می ایستد. این مسئله آن را واجدخصوصیاتی می گرداند، که بر اساس نظرات لودویگ ویتگنشتاین، قابل تبیین است؛ اینکه نشانه ها در کاربرد نشانه هاستکه معنادار می شود. و نیز بر اساس نظرات میشل فوکو در مورد همگونی می توان آن را تشریح نمود، اینکه ادعای همگونیموجب فریب است نه بیان واقعیت. نقاشی بهزاد به علت فراز آوردن تصویر نقاشی در مقام نقاشی بودن خود، آن را ازهمگونی، با عالم واقع و نیز عالم فراواقع رها می سازد؛ تا صرفا بیانگر و اشاره کننده باشد به عالم واقع و فراواقع. نگاره هایبهزاد چون به امکان تصویر، به عنوان اشاره کنند آگاه است؛ و نیز آگاه است که تصاویر، این همانی با خارج از خود رانمی سازد، قادر است، در کاربرد تصویر، هم به عالم واقع اشاره داشته باشد و هم به عالم فراواقع. ما این واقع گرایی را کهدر خود، نظم داخلی خاص خود را ایجاب میکند؛ و ادعای همگونی با نظم بیرون ندارد؛ یا به عبارتی هم اشاره به عالمبیرون خود دارد و هم به سبب نظم درونی با آن همگون نیست؛ واقع گرایی خودسامان نام نهادیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مهدی همایونی
دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکدهی هنر، دانشگاه تربیت مدرس